
6 گام مهم برای راه اندازی فروشگاه اینترنتی
27 فروردین1396
محصول اولیه یا MVP نمونهای قابل عرضه از محصول ایدهی شما است که برای ارزیابی استقبال بازار از آن تولید میشود.
آیا تا به حال این احساس را داشتهاید که ندانید از کجا شروع کنید؟ در نویسندگی، این حالت «بلوک نویسندگی» نامیده میشود. نقاشان هم به آن «سندرم بوم نقاشی خالی» میگویند.
در دنیای کارآفرینی به این وضعیت «فلج آنالیزی» میگویند؛ مشکلی که تمام کارآفرینان و بنیانگذاران در برههای از شغلشان با آن مواجه میشوند. فلج آنالیزی مانند این است که در آستانهی پروراندن یک ایدهی نابغهوار باشید، اما ندانید که دقیقا از کجا شروع کنید.
فرقی نمیکند که ایدهی شما در مورد دوبرابر کردن فروش محصولات در زمان تعطیلات باشد یا راهاندازی یک کسب و کار بزرگ جدید، موفقیت ایدهی شما و هر کس دیگری به عوامل اجرایی آن نیز بستگی دارد.
برنت فریمن، یک کارآفرین برجسته با ۱۰ سال تجربهی موفق است. فریمن یک چارچوب برای آزمودن تمام ایدههای مربوط به حداقل محصول قابل دوام (MVP)توسعه داده که قابل اجرا و ساده است. به عقیدهی وی، چارچوب ایجاد شده توسط او میتواند موفقیت آنلاین یک کسب و کار را پیشبینی کند و به کارآفرینان کمک کند تا فراتر از زمان حال بیاندیشند و محصول خود را در محیط واقعی بازار ارزیابی و تست کنند.
بسیاری از کارآفرینان از مرحلهی ارزیابی چشمپوشی میکنند و هزینهی زیادی روی ایده و محصول جدید خود میکنند. در مورد حداقل محصول قابل دوام (MVP)این کار میتواند تبدیل به یک اشتباه هزینهبر شود. پس کارآفرینان باید به اهمیت ارزیابی ایده و محصولات آگاه باشند.
وقتی صحبت از ارزیابی یک MVP میشود، سرعت، فاکتور اصلی به شمار میرود. بسیاری از بنیانگذاران از معرفی محصول جدید خود به دلیل نرسیدن به حد اعلا طفره میروند. اما نکته این جا است که یک محصول نمیتواند کاملا بیعیب باشد. دیر معرفی کردن آن به بازار میتواند باعث کاهش اقبال به آن شود.
پنجاه درصد کسب و کارهای جدید در سال اول تاسیس به دلیل ارزیابی نادرست بازار با شکست روبرو میشوند، در حالی که این آمار برای پنج سال اول به رقم ۹۵ درصد میرسد. اما ارزیابی سریع و زود از MVP میتواند به شما کمک کند که بفهمید آیا برای موفقیت در یک شرایط با ریسک کم قرار دارید یا نه.
به یاد داشته باشید که در مورد معرفی یک MVP، پیشرفت محصول مهمتر از بیعیب بودن آن است. تنها هدف این است که در ابتدا تعداد کمی از محصولات خود را به بازار وارد کنید و سپس بازخورد مشتریان را ارزیابی کنید.
برای انجام این کار به سرمایهی نه چندان زیاد برای شروع استارت آپ و البته خیالپردازی و نوعآوری نیاز دارید. در ادامه به روش پیشنهادی فریمن برای انجام این کار میپردازیم.
۱. یک برند ساختگی ایجاد کنید
Zappos کار خود را با عنوان Shoesite.com آغاز کرد. سپس مدیرعامل آن Tony Hsieh گفت که میتوانند با نام خودمانی و سادهی خود، کسب و کارشان را توسعه دهند.
پس ابتدا برای برند خود یک نام انتخاب کنید. به MVP خود یک نام ساختگی دهید که محصول شما را به خوبی توصیف کند و مشتریان با آن ارتباط برقرار کنند. زیاد خود را درگیر این مرحله نکنید. هدف شما در این مرحله این است که دریابید آیا میتوانید در بازار شور و اشتیاق ایجاد کنید.
پس از انتخاب نام برند، یک «دامین» همخوان با آن خریداری کنید و لوگوی مخصوص آن را طراحی کنید. وقتی که MVP شما با موفقیت همراه شد، میتوانید از طریق این فرآیند، یک برند بزرگتر و گستردهتر ایجاد کنید.
۲. فروشگاه ایجاد کنید
حالا که شما صاحب یک نام برند، نشانی اینترنتی و لوگو هستید، قدم بعدی ساخت یک ویترین یا در واقع یک وبسایت است. امروزه ابزار متنوعی برای انجام چنین کاری وجود دارد. حتی افراد آماتور هم میتوانند بر پایهی سایت ساز نگین گستر، در کمتر از ۲۴ ساعت از قالبهای از پیش طراحی شده برای وبسایت خود استفاده کنند.
اگر شما قصد راهاندازی کسب و کار اینترنتی دارید، بهتر است از نسخه فروشگاه ساز نگین گستر استفاده کنید. یک پلتفرم قدرتمند با نرمافزارها، پلاگینها و قالبها و تمهای آماده که میتواند به شما کمک کند تا سریع روی پای خود بیاستید.
اگر کسب و کار شما در حوزهی خدمات است، میتوانید وبسایت برند خود را از طریق سایت ساز نگین گستر ایجاد کنید. این وبسایت دارای قالبها و رابطهای کاربری آماده است و میتوانید ویراستاری وبسایت از طریق آن را سریعا فرا گیرید. در وبسایت از لوگو و نام برند خود استفاده کنید. در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، توئیتر و اینستاگرام حضور داشته باشید و به معرفی برند خود و لوگوی آن بپردازید.
از خانواده و دوستان خود بخواهید که صفحات شما در شبکههای اجتماعی را دنبال کرده و پستهای شما را لایک کنند و آنها را به افراد جدید معرفی کنند. با افزایش ترافیک سایت، حضور شما در فضای مجازی هم بیشتر میشود و ریسک برقراری ارتباط موثر با خریداران بالقوه کمتر میشود.
۳. قفسهها را پر کنید
مردم محصولی را که نمیبینند یا سرویسی که از آن آگاهی ندارند را نمیخرند، پس از آن جا که شما به احتمال زیاد محصولی تولید نکردهاید باید خلاقیت خود را به کار ببندید. اولویت اول شما باید عکسهای باکیفیت باشد. بنابرین عکسهای باکیفیت از محصول مورد نظر خود را تهیه کنید و در صفحات خود در شبکههای مجازی قرار دهید.
برای تصاویر خود از کپشنهای خلاقانه استفاده کنید و توضیحات مفصل بنویسید تا خریداران بالقوه با تمام جوانب ایده و محصول شما از جمله جزییات تکنیکی محصولات آشنا شوند. حتی اگر لازم باشد میتوانید اطلاعات ساختگی بیشتر را خودتان اضافه کنید. این کار اشکالی ندارد چون شما می خواهید میزان اشتیاق بازار به ایدهی خود را بسنجید.
Nick Swinmurn زمانی که میخواست Zappos را تاسیس کند، از کفشهایی که در فروشگاههای اینترنتی وجود داشت عکس تهیه میکرد و در وبسایت و صفحات مجازی خود پست میکرد، و زمانی که از مشتریان سفارش دریافت میکرد، آنها را از فروشگاهها خریداری میکرد و دوباره به مشتریان میفروخت. او از روش الهامی MVP استفاده کرد تا ایدهی خود را بسنجد، بدون این که سرمایهگذاری مالی زیادی انجام داده باشد.
۴. از تحلیلگر استفاده کنید
قبل از راهاندازی وبسایت خود Google Analytics را در آن نصب کنید. شما میتوانید با استفاده از این نرمافزار نحوهی ورود کاربران به سایت، زمانی گشتزنی آنها در وبسایت و دیگر اطلاعات مرتبط با کاربران را مشاهده کنید. انجام این کار یک دلیل ساده دارد: اگر شما نتوانید در زمان ارزیابی MVP ترافیک را به طرف سایت خود بکشانید، چگونه میتوانید میزان موفقیت یا شکست آن را تحلیل کنید؟ البته قابل ذکر است که نگین گستر خود این کار را برای شما انجام می دهد.
۵. ترافیک را به سمت صفحهی اصلی هدایت کنید
در صورتی که شما در رتبه نخست رنکینگ قرار داشته باشید، چیزی حدود 8.5 برابر بیشتر از سایت هایی که در رده پنجم قرار دارند مورد بازدید قرار می گیرید....
اما مسئله ای که تعجب بسیاری از صاحبان وب سایت را بر انگیخته، آن است که چرا با وجود رنکینگ بالا، ترافیک سایت به حد انتظار نرسیده و تعداد بازدیدکنندگان کم است و چرا رنکینگ بالا باعث افزایش ترافیک قابل توجهی نمی شود؟
هر عبارتی که توسط شخصی در سایت گوگل یا هر موتور جستجوی دیگری تایپ می شود، "عبارت جستجو" و از جانب صاحب وب سایت عبارت کلیدی نامیده می شود. هنگامی که عبارات کلیدی خاصی توسط افراد زیادی مورد جستجو قرار می گیرد، به این معنی است که این عبارت بیشترین تقاضا را دارد. نکته حائز اهمیت آن است که اگر وب سایت شما بتواند با استفاده از این کلمات کلیدی پر تقاضا، در رنکینگ بالا قرار گیرد، آن گاه شما شاهد افزایش قابل توجه ترافیک وب سایت خود خواهید بود. اما اگر تعداد کمی از افراد آن کلمه را مورد جستجو قرار می دهند، کلمه کلیدی کم تقاضایی است.
حتی اگر شما در جدول رنکینگ رتبه نخست هم باشید، تاثیر چندانی بر روی ترافیک سایت نخواهد داشت.
برای این که بخواهید نتیجه خوبی در افزایش ترافیک سایت مشاهده کنید، باید تحقیقاتی پیرامون عبارات و کلمات کلیدی داشته باشید. باید به مقدار تقاضای یک کلمه کلیدی توجه کنید. به این معنی که چه تعداد از افراد آن کلمه کلیدی را در طول یک ماه مورد جستجو قرار می دهند، و نتیجه حاصل را با منبع مقایسه کنید. منبع در اصل تعداد وب سایت هایی است که با آنها بر سر یک عبارت خاص رقابت دارید.
به طور ایده آل باید دنبال عبارت کلیدی بگردید که بیشترین جستجو و کمترین رقابت را دارد. در این صورت با کمی تلاش می توان رنکینگ سایت خود را با استفاده از آن کلمه کلیدی بالا برد و در نتیجه شما شاهد تغییرات بسزایی در افزایش تعداد بازدیدکنندگان سایت خود خواهید بود.
اما اگر شما در یک بازار رقابتی متمرکز قرار دارید، باید برای بالا بردن رنکینگ سایت خود تلاش بیشتری کنید. همچنین شما میتوانید عبارات کلیدی که تقاضای کمتری هم دارد را مورد هدف قرار دهید. اما به شرط آن که در میدان رقابت کمتری هم قرار داشته باشید.قبل از آغاز به تبلیغ برند خود، باید معیار موفقیت یا شکست MVP را به صورت کمی مشخص کنید. آیا معیار شما برای موفقیت یا شکست تعداد بازدیدها خواهد بود یا تعداد ایمیلهای دریافتی؟
۶. ارزیابی کنید
در این مرحله خواهید فهمید که آیا ایدهی شما برای بازار جذابیت دارد یا نه. آیا ایدهی شما از سوی مخاطبان با استقبال همراه شد؟ نباید نتایج را توجیه کنید و خود را قانع کنید که بازخورد بالایی وجود داشته است. هنگام نتیجهگیری باید احساسات را کنار بگذارید و قاطع باشید.
اگر به نتایجی که میخواستید دست نیافتید، که به احتمال بالا در تلاشهای ابتدایی اینگونه خواهد بود، نباید بیگدار به آب بزنید. به عقب برگردید و تحلیل کنید که چرا بازخوردها منفی بوده است. افراد دقیقا از کدام جنبه از MVP مایوس شدهاند؟ سپس ایرادات را برطرف کنید و دوباره تبلیغات را کلید بزنید. در بیشتر اوقات افراد فاصلهی کمی با موفقیت دارند؛ اما از این امر آگاه نیستند و دست از تلاش بر میدارند.
اگر از مشتریان بالقوه بازخورد کم دریافت کردید، به این معنی نیست که شکست خوردهاید. این موضوع را میتوان این گونه تفسیر کرد که شما حالا میدانید بازار به دنبال چه چیزی نیست. دادهها را جمعآوری کنید و دوباره مشغول به کار شوید. تبلیغات را انجام دهید و دوباره بازخوردها را آنالیز کنید. این کار را تا جایی انجام دهید که به نتیجهی مثبت و قابل اعتماد دست یابید.